یک فیلمنامه امریکایی شامل چه چیز هاییست؟
یک پسر یک دختر.یک گرفتاری مالی یا عاطفی.یک درگیری بین این دو تا که یکجوری به هم گره میخورند .بعد یکیشان دارد به خودش یا به ان یکی دروغ میگوید….داستان پیش میرود و در اخر با اعتراف و خود شناسی فرد اصلی و با یک ماچ به پایان میرسد.همیشه همان پیام.
نمونه؟ 27 دست لباس.در لاس وگاس چه خبر است. ساقدوش .نامزد قراردادی و …( این ها فقط همان چند تا پر فروش هاییست که2008-2009 اکران شده است…)
همیشه همان درگیری همان سیر….و این فیلم ها فروش میکند. چرا؟ چون ما خسته ایم.نمیتوانیم دیگر فیلمی را ببینیم که اخرش معلوم میشود که ان دو تا ادم نمیتوانند با هم زندگی کنند.چون فشار کار و درگیری های عاطفی خودمان ما را میکشاند به تماشا کردن فیلم هایی که تویش همه چیز خوب است و پایان خوشی دارد.جایی که همه چیز با یک بوسه تمام میشود.خانه هایی که تویش یک خروار اشغال و نگرانی اجاره خانه و … نیست.
این تصویری است که فیلم امریکایی به ما میفروشد.به مردم خودش هم میفروشد این را.انتخابات امریکا هم سناریویی شبیه همین دارد.
اوباما را یکسال هم نیست که میشناسند.چطور این همه امید رویش گذاشته اند ؟ امید!!چیزی که روی اوباما گذاشته شده سرمایه گذاری حزب و تبلیغاتش است.من از اوباما خوشم می اید.به عنوان یک ادم برایم جذاب است.اما این صورت مساله را پاک نمیکند.نمیشود ندید که تصویر انتخابات امریکا چقدر به همه فیلم های امریکایی شباهت دارد.مردی که همه امید ها رویش سرمایه گذاری شده است.قهرمان…ابر مرد….
من با اوباما مشکلی ندارم.به نظرم یک گام مثبت به جلو است.اما این را به عنوان واقعه ای تاریخی نمی بینم .بیشتر شبیه به شوی تبلیغاتی میبینمش .قرار است واقعه ای تاریخی باشد.اما این یک انتخابات مثل همه ان 43 تای دیگر است که فقط به خاطر نیاز تاریخی و فشار های اجتماعی که روی مردم امریکا هست باید شبیه یکی از ان داستان های پریان باشد که برای تماشایش به سینما میروند.شاید چون مردم امریکا هم به اندازه ما خسته اند.
امریکا نمیتواند هزینه نیروهایش در خاور میانه را تامین کند.اما امریکاست..مهد خوشبختی.نمی تواند بگوید که بحران اقتصادی دارد.بنا بر این نیروهایش را نه با حقیقت حاکی از مشکل اقتصادی که با نقاب دفاع از حقوق بشر از منطقه خارج میکند.نمیگوید که دیگر نمیتواند هزینه حمله به یک کشور دیگر را هم بدهد …به جایش میگوید که یکعالمه فامیل مسلمان دارد که ادمهای خوبی هستند.
فکر میکنید اگر امریکا دچار بحران مالی نبود …باز اینقدر ژست های جهان سوم دوستانه از اوباما میدیدیم؟مطمئن باشید که نه.الان دوره جنگ نیست.دوره تحکیم روابط است …دوره اینست که دوباره چرخ اقتصاد سرمایه داری با منابع جهان سوم (که موقع جنگ باید برایش میجنگیدند وموقع صلح دو دستی تقدیمشان میشود)بچرخد .اینست که میگویم این فیلمها را باور نکنید.اینست که میگویم صبر کنید.به اوباما دو سال فرصت بدهید و بعد کلاهتان را به احترام برایش بر دارید.می دانم که همه از جنگ..از فقر از تبعیض خسته ایم…اما این دلیل نمیشود که باور کنیم واقعا در لاس وگاس کسی ملیون ها دلار برنده میشود و عشقش را هم پیدا میکند…این دلیل نمیشود باور کنیم که کاخ سفید مهد برابری خواهد بود و از این به بعد هیچ کودک سیاهی گرسنه نخواهد خوابید و زیتونهای فلسطین دیگرطعم خون نخواهد داشت.
(خوب حالا تا دلتان میخواهد فحشم بدهید…اره!من منتقد فیمهای هالیوودی هستم.منتقد جریان های خیلی قهرمان پرور هم!!!)